هیچ کس نمی داند

کسی نمی داند چه می گذرد

 
نمی داند در دفتر زندگی من چه میگذرد
 
جز یاسهای دست تو
 
جز سنگ فرشهای خانه دوست
 
کس چه میداند که با من چه میگذرد
 
کس چه میداند 
 
که صدای ناله قلبم از سوی کیست
 
که صدای زنجیر درهای بسته از آن کیست
 
هیچ کس نخواهد دانست
 
که سراب زندگی چیست
 
جز من که سراب را می بینم ,می فهمم
 
چون سراب را در نگاه تو ,در عشق تو دیدم و فهمیدم
.