من بازگشته ام از شعر از سرود من از مرداب واژه های منظّم بازگشته ام تا ترا در غروبی سحر آمیز بر انبوه کاغذ پاره ها در آغوش کشم و تو وجدانی ترین شعر زمان را در چشمان من خواهی خواند و خوب میدانم که چلّه نشینانِ بزرگ هرگز این جوانِ بیشرم را که اینگونه وقیح ترا به هم آغوشی خویش فرا می خواند نخواهند بخشید . |